شب شد بیا به جاگهی خورشید رو کنیم

ساخت وبلاگ

مخمس:

احمد محمود امپراطور

بر غزل:

استاد گلنور بهمن

**************

از ساغـــــرِ ادب میء انـــــدر سبو کنیم -

رازِ درون سینـــــه بهـــــم مو به مو کنیم -


این جامــــــه را به سوزن مژگان رفو کنیم

شب شد بیا به جاگهی - خورشید - رو کنیم

بهـــــــر نمـــاز عشق به آتش وضو کنیم
———————

مــــردان رزمــــگاهی خراســــان و آذریم

حق خـــــود از گلـــــوی ستمــگر برآوریم

بر حیـله های دشمن خود خوب پی بریم

از هفت خوان حادثـــــــــه و مرگ بگذیرم

تا با زبــــــان جـــــاری شمشیر خو کنیم
——————–

دیریست غصه ها شده بر قصه همنشین

داغ هــــزار لالــــــه به دل است جا گزین

دزد چراغـــــــدار برون گشتـــــه از کمین

از متن این شبـــــــانه ترین پاره ای زمین

راهـــی دیگر بسوی سحر جستجو کنیم
——————–

میــــــزان شکستـــه عدلگه و دادخواه را

ماتــــم گرفتـــــه شوخی و نبـض نگاه را

شــــام فـــــراق کی برســـد صبحگاه را

تصویـــــــــری شُوم خاطره های سیاه را

از روی چشم پنجــره ها شستشو کنیم
————–
تاکی شویم در پی تسخیــــر تاج و تخت

تا چشم میزنیم دیگر نیست جای و رخت

اینجــــا هوای فرصت محمود شد ز بخت

در آستــــان حادثــــــه با صخره و درخت

یک لحظه با خیـــــــال سحر گفتگو کنیم
—————–

یازدهــــم سنبله ۱۳۹۴ هجری خورشید - ی

که برابر میشود به ۰۲ سپتامبر ۲۰۱۵ میلادی

ســــرودم

احمد محمود امپراطور
 

جــان داد دل نــگار تو باشم ولی نشد...
ما را در سایت جــان داد دل نــگار تو باشم ولی نشد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : poetry-imperator بازدید : 239 تاريخ : سه شنبه 27 فروردين 1398 ساعت: 15:46